یکی از مناقشات فعلی تعلیم و تربیت که در سنت رآلیست ریشه دارد، مشکل استفاده از آزمون است. همانگونه که ای.ال. ثرندایک E.L. Thorndike  اظهار داشته، فرض رآلیست آن است که هر موجود به نحوی دارای کمیت است و می توان آن را اندازه گیری کرد. این فرض به تراکم بیش از حد آزمونهای استاندارد شده که از آزمونهای هوش کودکان گرفته تا آزمون اعضای هیأت علمی و آزمونهای ملی معلمان را شامل می شود، انجامیده است. نهضت استفاده از آزمون به عنوان نهضتی «علمی» و «مبتنی بر واقعیت» مورد توجه واقع شده و تقریبا از برخی جهات مقبولیتی قاطع کسب کرده است. همین نقد را می توان بر تحقیقات آماری از قبیل ارزیابی آرا و دیگر روشهای آماری مبتنی بر نمونه گیری وارد کرد. فرض این است که آنچه از طریق تحقیق آماری به دست می آید، «علمی» و «واقعی» است و این امر به نوبه خود بدان جا منتهی می شود که محقق باور کند یافته های او واقعا حاکی از حقیقت است. در این صورت آنچه رخ می دهد اثری افسانه‌ای  است، یعنی داده ها بر نحوه نگرش معلم نسبت به اعضای کلاس تأثیر می گذارد. خطر چنین طمینانی به «داده های واقعی» در مجله های تخصصی متفاوت، توجه زیادی را به خود جلب کرده، ما به نظر می رسد استفاده از آزمون نه تنها کاهش نیافته، بلکه ممکن است روبه افزایش باشد. گویا مربیان در چنگ اطمینانی کور به هر چیزی که علامت «واقعیت علمی» دارد، گرفتار آمده اند.
 
اغلب ادعا می شود که نهضت آزمون سازی از جمله زمینه‌هایی است که علم بیشترین تأثیر و در آن داشته است. این نهضت در سالهای اخیر، همراه با تمایل به «صرفه جویی در هزینه ها» و «نگرش سیستمی» به تعلیم و تربیت تسریع شده است. نهضت مذکور در جهت یافتن راههای فزایش کارآیی معلم و عملکرد شاگرد به شیوه ای مؤثر عمل کرده است.
 
بسیاری از کشورها هم اکنون از دانش پژوهان می خواهند قبل از این که فارغ التحصیل شوند، زمون شایستگی capacity tests «صلاحیت» را بگذرانند. برخی نظامهای تحصیلی نیز در راستای تلاش برای سیدن به تدریس استاندارد و آینده نگری در مورد کسانی که می خواهند به عنوان معلم استخدام شوند، آزمونهای شایستگی را الزامی کرده اند. امتحان ملی معلمانه، آزمون دیگری ست تا مطمئن شوند که معلمان قبل از اخذ مدرک نسبت به مبانی اساسی شغل خود اطلاعات ازم را دارند. این روند به کسانی که نگران کیفیت امر تربیت اند اهداف ارزش مندی را اعطا می کند. با برخی منتقدان ادعا می کنند که این آزمونها سوگیری فرهنگی دارد و به صورتی کمرشکن علیه گروه‌های متفاوت اجتماعی به کار می رود. شاید از همین جهت است که شاهد زیاده روی دیگری از جانب مربی روسی ماکارنکو هستیم که می گفت هر وقت پرونده یک شاگرد به دستش می رسید، از ترس این که مبادا نظر عینی او نسبت به آن فرد تغییر کند، آن را در آتش می افکند.
 
در نهایت، حمایت رآلیست از انضباط و سخت کوشی را به دلیل مشکلات متعدد داخلی می توان مورد انتقاد قرار داد. رالیسم مذهبی از اصل گناه نخستین، یعنی نگرشی، مبنی بر این باور که انسان طبیعت فاسد، تنبل و در معرض خطاست، حمایت می کند. هر چند ممکن است رآلیست‌های جدید غیردینی این نگرش را رد کنند، اما برخی آثار آن در تعلیم و تربیت همچنان پابرجاست، زیرا پذیرفته ایم که کار سخت و انضباط «خوب» است و مغز دانش پژوهان را باید از «حقایق مبتنی بر واقع ' پر کرد تا به سرنوشت بد دچار نشوند. آثار تربیتی «سخت کوشی و نظم و ترتیب انضباط» و تأکید بر «حقایق، مبتنی بر واقعه از دوران اندیشمندانی چون روسو گرفته تا طرفداران کنونی «تعلیم. و تربیت باز» به شدت مورد انتقاد بوده است. این مدافعان معتقدند که نگرش مذکور به همان اندازه معنادار است که دیدگاه مخالفان آن؛ یعنی کسانی که معتقدند انسان اصالت خوب، پرقدرت و طبیعتا کنجکاو است. تعلیم و تربیت نباید بر انسان تحمیل شود، بر عکس، باید به شیوهای جاذب و جالب و متناسب با ذات انسان عرضه گردد. احتمالا هر دوی این موضع گیریها افراطی است و می توان گفت هر دو گروه در معرض اشتباهات اساسی قرار دارند، یعنی هر کدام بیش از حد، اطمینان دارند که طبیعت آدمی را می توان تعیین کرد یا طبیعت آدمی اساسا به رفتار خوب یا بد تمایل دارد. نکته این جاست که رآلیسم به دلیل تنگ نظری و محدودیت دید نسبت به طبیعت انسان که تأثیر نامطلوب بر تحصیل و آرای تربیتی گذارده، در معرض انتقاد بوده است.
 
فلسفه رالیست، به رغم نقایص خود شدیدا مورد تأیید بسیاری از مربیان، والدین، مؤسسات مذهبی و تجاری و عامه مردم آمریکا بوده است. ظاهرا حمایتها به این دلیل است که نگرش رالیستی تربیتی، «بی معنا نیست بلکه بیشتر بر اموری که مردم آنها را مهم می دانند، تأکید می کند. طبق برخی نظر سنجی ها درصد زیادی از مردم معتقدند که فقدان انضباط، اولین مشکل مدارس امروزی است. تأکید فلسفه تعلیم و تربیت رآلیستی بر انضباط با گفته همین گروه انطباق دارد. تأکید بر انضباط، نه تنها رفتار، بلکه نگرش منضبط به موضوع، یادگیری و فعالیتهای زندگی را شامل می شود. اگر کسی آداب و رسوم مدارس داخل و خارج آمریکا را به صورت جدی بررسی کند، ممکن است متوجه شود که اکثر مدارس بیش از هر فلسفه دیگر تابع اصول تربیتی رآلیست است.
 
منبع: مبانی فلسفی تعلیم وتربیت، هوارد آ. اوزمن و ساموئل ام. کراور،مترجمان: غلامرضا متقی فر، هادی حسین خانی، عبدالرضا ضرابی، محمدصادق موسوی نسب و هادی رزاقی، صص128-126، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1387