نقش آزمون در تعلیم و تربیت
بسیاری از کشورها هم اکنون از دانش پژوهان می خواهند قبل از این که فارغ التحصیل شوند، آزمون شایستگی «صلاحیت» را بگذرانند.
اغلب ادعا می شود که نهضت آزمون سازی از جمله زمینههایی است که علم بیشترین تأثیر و در آن داشته است. این نهضت در سالهای اخیر، همراه با تمایل به «صرفه جویی در هزینه ها» و «نگرش سیستمی» به تعلیم و تربیت تسریع شده است. نهضت مذکور در جهت یافتن راههای فزایش کارآیی معلم و عملکرد شاگرد به شیوه ای مؤثر عمل کرده است.
بسیاری از کشورها هم اکنون از دانش پژوهان می خواهند قبل از این که فارغ التحصیل شوند، زمون شایستگی capacity tests «صلاحیت» را بگذرانند. برخی نظامهای تحصیلی نیز در راستای تلاش برای سیدن به تدریس استاندارد و آینده نگری در مورد کسانی که می خواهند به عنوان معلم استخدام شوند، آزمونهای شایستگی را الزامی کرده اند. امتحان ملی معلمانه، آزمون دیگری ست تا مطمئن شوند که معلمان قبل از اخذ مدرک نسبت به مبانی اساسی شغل خود اطلاعات ازم را دارند. این روند به کسانی که نگران کیفیت امر تربیت اند اهداف ارزش مندی را اعطا می کند. با برخی منتقدان ادعا می کنند که این آزمونها سوگیری فرهنگی دارد و به صورتی کمرشکن علیه گروههای متفاوت اجتماعی به کار می رود. شاید از همین جهت است که شاهد زیاده روی دیگری از جانب مربی روسی ماکارنکو هستیم که می گفت هر وقت پرونده یک شاگرد به دستش می رسید، از ترس این که مبادا نظر عینی او نسبت به آن فرد تغییر کند، آن را در آتش می افکند.
در نهایت، حمایت رآلیست از انضباط و سخت کوشی را به دلیل مشکلات متعدد داخلی می توان مورد انتقاد قرار داد. رالیسم مذهبی از اصل گناه نخستین، یعنی نگرشی، مبنی بر این باور که انسان طبیعت فاسد، تنبل و در معرض خطاست، حمایت می کند. هر چند ممکن است رآلیستهای جدید غیردینی این نگرش را رد کنند، اما برخی آثار آن در تعلیم و تربیت همچنان پابرجاست، زیرا پذیرفته ایم که کار سخت و انضباط «خوب» است و مغز دانش پژوهان را باید از «حقایق مبتنی بر واقع ' پر کرد تا به سرنوشت بد دچار نشوند. آثار تربیتی «سخت کوشی و نظم و ترتیب انضباط» و تأکید بر «حقایق، مبتنی بر واقعه از دوران اندیشمندانی چون روسو گرفته تا طرفداران کنونی «تعلیم. و تربیت باز» به شدت مورد انتقاد بوده است. این مدافعان معتقدند که نگرش مذکور به همان اندازه معنادار است که دیدگاه مخالفان آن؛ یعنی کسانی که معتقدند انسان اصالت خوب، پرقدرت و طبیعتا کنجکاو است. تعلیم و تربیت نباید بر انسان تحمیل شود، بر عکس، باید به شیوهای جاذب و جالب و متناسب با ذات انسان عرضه گردد. احتمالا هر دوی این موضع گیریها افراطی است و می توان گفت هر دو گروه در معرض اشتباهات اساسی قرار دارند، یعنی هر کدام بیش از حد، اطمینان دارند که طبیعت آدمی را می توان تعیین کرد یا طبیعت آدمی اساسا به رفتار خوب یا بد تمایل دارد. نکته این جاست که رآلیسم به دلیل تنگ نظری و محدودیت دید نسبت به طبیعت انسان که تأثیر نامطلوب بر تحصیل و آرای تربیتی گذارده، در معرض انتقاد بوده است.
فلسفه رالیست، به رغم نقایص خود شدیدا مورد تأیید بسیاری از مربیان، والدین، مؤسسات مذهبی و تجاری و عامه مردم آمریکا بوده است. ظاهرا حمایتها به این دلیل است که نگرش رالیستی تربیتی، «بی معنا نیست بلکه بیشتر بر اموری که مردم آنها را مهم می دانند، تأکید می کند. طبق برخی نظر سنجی ها درصد زیادی از مردم معتقدند که فقدان انضباط، اولین مشکل مدارس امروزی است. تأکید فلسفه تعلیم و تربیت رآلیستی بر انضباط با گفته همین گروه انطباق دارد. تأکید بر انضباط، نه تنها رفتار، بلکه نگرش منضبط به موضوع، یادگیری و فعالیتهای زندگی را شامل می شود. اگر کسی آداب و رسوم مدارس داخل و خارج آمریکا را به صورت جدی بررسی کند، ممکن است متوجه شود که اکثر مدارس بیش از هر فلسفه دیگر تابع اصول تربیتی رآلیست است.
منبع: مبانی فلسفی تعلیم وتربیت، هوارد آ. اوزمن و ساموئل ام. کراور،مترجمان: غلامرضا متقی فر، هادی حسین خانی، عبدالرضا ضرابی، محمدصادق موسوی نسب و هادی رزاقی، صص128-126، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1387
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}